مقالات جواهرسازي

انگشتر عقيق 
مويزنايت (Moissanite) اولي توشه به وسيله آنري مواسان شيميدان فرانسوي (Henri Moissan) در سال 1893 وقتي كه در درحال حاضر تحقيق در دهانه شهاب‌‌سنگي كانيون ديابلو آريزونا بود كشف شد. در آغاز او تصور مي‌كرد كه آن ها الماس مي‌باشند اما يك‌سال آن گاه او متوجه شد كه خلاف الماس كه از كربن خالص درست شده ميباشد، يافته هايش دارنده فرمول شيميايي SiC يا اين كه سيليكون كاربايد هستند. اما ادوارد گودريچ آچسون دو سال گذشته از اين كشف سيليكن كاربايد تصنعي و مصنوعي را در آزمايشگاهش سنتز كرده بود.
در سال 1905، كانز از انجمن علمي CIAAW به افتخار مواسان، اين كاني را مويزنايت نامگذاري كرد. اما جذاب ميباشد بدانيد كه آنري مواسان به خيال و خاطر سرويس ها بزرگش در تحقيق و تجزيه عنصر فلئور، و نيز وارد كردن كوزهٔ برقي به سرويس علم ها، كوره‌اي به اسم وي خوانده مي‌گردد. او در سال ۱۹۰۶ پيروز پاداش نوبل شيمي از استكهلم سوئد شد. رخ تصادفي در 1‌سال بعداز اخذ اين پاداش در فوريه 1907 در پاريس درگذشت.
جدول ويژگي ها كاني مويزنايتسنگ مويزنيتمويزنايت نوعي سيليكون كاربايد با رنج 9.25 ميباشد. رنگ‌ها در مويزنيت مي‌توانند محدوده گسترده اي داشته باشند و در برهه زماني I-J-K از ترازو جايگاه بندي رنگ الماس قرار بگيرند. در جدول تحت ويژگي ها كاني شناسي مويزنيت آمده ميباشد:
جدول مختصات مويزنايتادغام شيميايي سيلكون كاربايد SiCسيستم كريستالي 6H polytypeرنگ بي رنگ، سبز ، زردرنگرنگ خاكه خاكستري مايل به سپيدشفافيت واضحچهره نامشخصشكستگي صدفيجلا جلاي الماسي تا متاليكضريب ناكامي فروغ 2.691 – 2.648باخت دوگانه داراسترنج موشواره 9.25وزن منحصر به فرد 3.22 – 3.218فلورسانس نارنجي رنگ – قرمز رنگمنشاء كاني مويزنايتكاني هاي مويزنايت طبيعيكاني هاي مويزنايت طبيعي در نزديكي اسرائيل – عكس در شرايط غلومويزنايت در صورت طبيعي خودش بسيار معدود ميباشد تا جايي كه بعضي محققان معتقداند موزنايت مبداء بيرون از كره زمين را دارااست. بررسي‌ها روي شهاب سنگ هاي كندريتي كربني مورچيسون (Murchison) و ذرات سيليكون كاربايد روي اين اجرام آسماني نشان بخشيد كه نسبتهاي ناهمگون ايزوتوپي كربن و سيليسيم در آن‌ها موجود هست كه نشان مي دهد اين ساختار بيرون از منظومه خورشيدي ميباشد.

از آنجايي كه نسبتاً ۹۹٪ اين دانه‌هاي سيليكون كاربايد در حوالي ستاره‌هاي غول سرخ بي نياز از كربن به درست شده‌اند. با آزمايشات طيف مادون قرمز‌رنگ اين ستاره‌ها مشخص و معلوم شد كه كاربيد سيليكن معمولاً در حوالي آنها يافت ميگردد.
سيليكن كاربايدسيليكن كاربايد فارغ از ساختار بلوري موزنيت كه ماده تشكيل دهنده آن ميباشد.تا ده سال ۱۹۵۰ مرجع ديگري غير از سنگ‌هاي آسماني مشاهده نشد. در سالهاي آنگاه مويزنايت به طور ناخالصي در كيمبرليت (kimberlite) در يك معدن الماس بنا شده در جمهوري ياقوتستان در سال ۱۹۵۹ و در سال 1958 در سازند گرين ريور (Green river Formation) بنا شده در وايومينگ (Wyoming) پيدا شد. وجود مويزنايت در طبيعت حتي‌در سال ۱۹۸۶ بوسيله چارلز ميلتون زمين‌شناس آمريكايي گزينه سؤال قرار گرفت. كشفيات جديد نشان داده كه كاني مويزنايت به طور طبيعي تحت عنوان ناخالصي در الماسها، زنوليت‌ها و سنگ‌هاي اولترامافيك (ultramafic) مانند كيمبرليت و لمپوريت قادر است وجود داشته باشد.
ساختار بلوريتفاوت موزنيت با بقيه سنگهاي شبيهتفاوت مويزنيت از لحاظ درخشندگي و جرقه با بقيه سنگهاي شبيهدر صدر، سردرگمي قابل توجهي براي دانشمندان درخصوص ساختار اشكال بنا هاي كريستال هاي مويزنايت پيش آمد. تني چند از دانشمندان به داشتن سيستم مكعب (C) ، شش ضلع (H) ، و رومبوهدرال (R)تقارن اعتقاد و باور داشتند. اين پيچيدگي نتيجه ها از وجود اشكال ساختمان متفاوت بود كه نشان دهنده توالي انباشته متفاوت شش ضلعي لايه اتم مي‌باشد. بيش تر از 151 سيرتكامل شناخته گرديده در زمينه‌ي كاربيد سيليكون موجود است، كه همگي از آن به صدق تحت عنوان “مويزنايت” به كار گيري مي كنند.
فقط سيرتكامل، حاضر درحال حاضر در 4H و 6H از آلفاSiC- قادر است به صورت عده پرورش كند. هر دو سيرتكامل ها شش ضلعي، و هر دوعملكرد مواد در حدود بي رنگ مي باشند. موزنيت تصنعي نزديك بي رنگ به طور فرم 6H ميباشد.سيرتكامل هاي4H ، كه دارنده خاصيت بسيار نزدي به سيرتكامل هايي از 6H هستند ، فعلا براي نصفه هادي ها كه ساخت ميگردند به كارگيري مي شود. تمايز كليدي سيرتكامل هايي از 6H جذب بسيار ضعيف تحت 425 نانومتر درطيف مرئي ميباشد. بتا وSic ، از اشكال 3C ، مكعب ميباشد و دارنده ساختار بلوري حتي در حدود سيرتكامل هايي از الماس از 4H و 6H هست.